خشم و داد و فریاد به ندرت می توانند نتایج موثری به بار بیاورند
به هر حال درک عصبانیت نیز خود کمکی فوق العاده موثر است. خشم همیشه نشانه عکس العمل ما به ضربه ای حقیقی یا خیالی است که بر ارزش فردی ما وارد می شود. وقتی که بتوانیم خشم خود را تفسیر کنیم می توانیم بلافاصله علت تهدید را نیز درک نماییم.
ممکن است از دروغی که به ما نسبت می دهند عصبانی شویم
به خصوص اگر کسی که سخن می گوید نیت انتقاد داشته باشد. غالبا عصبانیت ما ناشی از شنیدن حقیقتی است که از قبول آن آگاهانه امتناع می کنیم. چنانچه در عوض تسلیم عصبانیت شدن، آن را تشخیص دهید و با حداقل اشتیاق آن قسمت از شخصیت شما را که مورد حمله قرار می گیرد معین نمایید و همچنین تشخیص دهید چرا احساس می کنید که باید خودتان دفاع کنید، هم شما به علت مسئله پی می برید و هم کمکی به خود کرده اید.
پاسخ خشم آلود همسرتان به مطالبی که عنوان کرده اید نشان می دهد که به طریقی به ارزش فردی او اهانت شده است. اگر به موضوع عنوان شده برگردید می توانید عواملی از شخصیت همسرتان را تشخیص دهید، اضطراب های نهفته که خود او از آنها کاملا بی خبر است.
گاهی حملات غیر مستقیم مخرب تر از حمله مستقیم است
این حملات ممکن است متوجه بستگان دوستان و یا موسساتی باشد که به شخص مورد حمله نزدیک است. مثلا زنی از رفتار برادر شوهر انتقاد می کند. و سپر بلای خانواده، یعنی شوهر، احساس می کند که نمی تواند از اعمال برادر دفاع کند با این حال ناراحت می شود. رنجش او در این مورد شدیدتر است زیرا حملات به قدری معصومانه است که او نمی تواند موردی جهت خشم خویش پیدا کند.
حملات غیر مستقیم همچنین اشکال مختلفی دارد
فرض کنیم شوهری به زنش می گوید که امشب پدر و مادرش به دیدن آنها می آیند. زن روز سختی را گذرانده است، به علاوه از دست والدین او ناراحت است زیرا همیشه درباره او بد قضاوت می کنند پس با کمال بی علاقه گی می گوید((نمی شد شب دیگری بیایند؟)) شوهر متوجه می شود که زن از والدین او دل خوشی ندارد، این حرف او نشانه دیگری از عدم علاقه او تفسیر می کند. از نظر وفاداری به والدینش احساس می کند که باید از آنها دفاع کند همچنین فکر می کند که بدین وسیله می تواند بگوید که چه کسانی می توانند به عنوان میهمان به آنجا رفت و آمد نمایند.
بهترین راه حل اختلافات این است
که علنا مطرح کرده و به اتفاق به تجزیه و تحلیل مسایل بپردازند. در مورد مثال مربوط به دیدار پدر و مادر، چنانچه زن از همان ابتدا می گفت که از دیدن والدین شوهر ناراحت زیرا آنها وی را وصله ناجور می دانند. این مشکل خالی از هر گونه بغض و کینه ای مورد بحث قرار می گرفت. احساسات زن مورد توجه قرار می گرفت و مرد می توانست به او کمک کند تا اثرات بد ملاقات والدینش را کمتر کند.
گردآورنده: هادی زند کارشناس ارشد روانشناسی