در حین نوشتن این متن کوتاه خود نیز از درجه بالایی از عصبانیت برخوردارم، شاید بپرسید که چطور زمانی که عصبانی هستی می نویسی؟
خلاصه بگویم عصبانیت نیز یکی از چندین احساسی است که ما با آنها هر روزه مواجه هستیم و بارها اتفاق افتاده که عصبانیت بر ما حکم فرمایی کند و بعد از گذشت چند ساعت شدیدا از داشتن این احساس، احساس پشیبانی کنیم . پس لطفا در زمانی که عصبانی هستید در قدم اول تصمیم نگیرید چون در بهترین حالت ممکن، تصمیم اشتباهی خواهید داشت.
مرحله دوم
در مرحله دوم خود را از اتفاق یا مکانی که احساس عصبانیت را ایجاد کرده دور شوید و شروع به دم و بازدم عمیق بنماید، با کسی صحبت نکنید و در نهایت به افکاری که به ذهنتان هجوم می آورند توجه نکنید، می دانم که کاری بسیار سختی است اما فقط کافیست به فکری که به ذهنتان آمده توجه نکرده و خود باعث تکرار آن فکر نشوید.
بعضی از عصبانیت ها ماندگاری بیشتری دارند، دقیقا مثال خودم که هنوز بعد از گذشت چندین ساعت از ابتدای مشکل هنوز شدیدا احساس عصبانیت می کنم ، حتی زمانی که اجازه تکرار فکر کردن به آن را نمی دهم، بهترین کار در این مواقع استفاده کردن مثبت از انرژی منفی عصبانیت است برای خلق موردی برای کمک به دیگران به این کار در اصطلاح روان شناسی والایش گفته می شود.
تعریف والایش
والایش یعنی فرایند هدایت کردن مجدد انرژیهای روانی از هدفهای جامعه ناپسند به هدفهای جامعه پسند، در واقع من نیز سعی می کنم با نوشتن این متن به کسانی که عصبانیت خود را بعد از گذشت چندین ساعت هنوز تجربه می کنند کمک کرده باشم. شما نیز می توانید با تبدیل کردن این انرژی منفی به هدف یا کاری مثبت هم به خود کمک کنید و هم به دیگران در شکل های مختلف مثل ساخت موسیقی، کشیدن نقاشی، نوشتن و هر کاری که با آن می شود به دیگران نیز کمک کرد.
نکته آخر
نکته آخر این که زمانی که عصبانیت کمی فروکش کرد سعی کنید دلیل ایجاد آن را به شکلی منطقی درک کنید و سعی در بهبود آن مشکل بنماید تا حداقل تکرار نشود.