مستاجرین در این روزها چه می کنند؟
این روزها برای همه سخت شده و هر کسی دغدغه خاص خود را دارد، اما سختی های کسانی که اجاره نشین هستن بیشتر تر است و برای آنها در خانه ماندن مفهومی ندارد، چون در آخر ماه باید پرداختی اجاره بها داشته باشند. این بیماری مشکلی نیست که بشود با خانه ماندن گروه خاصی حل بشود و برود چون احتیاج به همدلی گسترده تری دارد.
همگی ما روزی اجاره نشین بوده ایم یا افرادی را می شناسیم که اجاره نشین هستن و با مشکلات این گروه آشنا هستیم پس بیایم کمی از بار مشکلات این دوستان برداریم. می دانیم که مالکین هم مشکلات زیادی دارند. مشکلات زیادی وجود دارد و کسی همه این ها را نفی نمی کند.
ولی برای گذر سالم و سلامت از این روزها احتیاج بیشتری به همدلی داریم تا باز در کنار هم در آرامش زندگی شاد و سلامتی را طی کنیم.
مستجر
مستجر باید غیر از مایحتاج خود و خانواده مراقبت های ویژه ای را برای گذر از این دوران داشته باشد مثل همگی و این ها خرج دارد. و درنهایت فکر و استرس های زیاد او را مجبور به کار کردن بیشتر می کند و این یعنی بیشتر بیرون بودن و تمام نشدن چرخه این بیماری.
بعضی زمان ها لازم است کمی یا مقدار کمی از خواست ها و نیاز های خود صرف نظر کنیم تا به خود در نهایت کمک کنیم واقعیت این جاست که اگر افراد کمتری در شهر تردد کنند بیماری کمتر پخش می شود و پزشکان و پرستاران کمتری سختی می کشند.
این داستان مثل یک دایره است اگر ما به کسی رحم کنیم و کمک، کسی در نهایت به ما کمک خواهد کرد و این را همگی ما در زندگی تجربه کرده ایم و مثال های زیادی در رابطه با آن می شناسیم.
خاطره ای در این رابطه
برای خود من اتفاقی که چند ماه پیش افتاد را برایتان تعریف می کنم که باور مرا در این رابطه محکم تر کرد. سوار ماشین گذری شده بودم که جوانکی سوار شد و گفت پول ندارم و مرا تا فلان جا برسان راننده هم جوانی بود لاغر اندام و استخوانی به حرکت ادامه داد اما با کمی ناراحتی که می شود از چهره اش فهمید.
جوانک پیاده شد و رفت بدون تشکر، چند قدم بالاتر من پیاده شدم کرایه دو نفر را حساب کردم و راننده جوان گفت آقا زیاده، گفتم درسته و رفتم. به مسیر بعدی که قرار بود سوار ماشین دیگری بشوم رسیدم و سوار ماشین گذری دیگری شدم و در انتها خواستم پول را بدهم که راننده گفت من مسافر کش نیستم و دیدم منتظرایستاده ای گفتم تا یه جایی برسانمت و با تشکر پیاده شدم. کل این داستان ده دقیقه طول نکشید اما یاد گرفتم از هر دستی که بدهی از همان دست خواهی گرفت با سرعتی که خودت هم باورت نخواهد شد.
بیایم کمی در این روزهای تاریخی رفتاری داشته باشیم که آیندگان به ما افتخار کنند نه با نگاهی تحقیر آمیز بگویند شما بودید که این گونه رفتار کردید که این طور شده ایم.
هادی زند کارشناس ارشد روانشناسی